جدول جو
جدول جو

معنی نشانه ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

نشانه ساختن
(عَ قَ دَ)
نشانه کردن. هدف قرار دادن و به سوی او قراول رفتن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ جَ جَ)
ترید کردن. تهیه کردن اشکنه. تربّض. (منتهی الارب) : ربک الثرید، نیکو ساخت اشکنه را. (منتهی الارب) و رجوع به اشکنه کردن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دست آویز کردن. (فرهنگ فارسی معین). عذر تراشیدن: اگر از بنده سیر شده است بهانه توان ساخت شیرین تر از این. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 317) ، ناگاه گرفتن، غالب شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، متحیر گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قال اﷲ تعالی: بل تأتیهم بغتهً فتبهتهم فلایستطیعون ردها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
آهنگ ساختن:
خونم زدیده مطرب امشب روانه ساخت
یا رب چه درد داشت کسی کآن ترانه ساخت ؟
باقر کاشی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(تَ اُ دَ)
روانه کردن. رجوع به روانه کردن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ خوا / خا نِشَ تَ)
بنای خانه کردن. ساختن خانه. درست کردن خانه:
دل ای رفیق بر این کاروانسرای مبند
که خانه ساختن آیین کاروانی نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشکنه ساختن
تصویر اشکنه ساختن
ترید ساختن ترید کردن، تهیه کردن اشکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشیانه ساختن
تصویر آشیانه ساختن
لانه ساختن آشیان کردن آشیانه نهادن آشیانه ساختن آشیانه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهانه ساختن
تصویر بهانه ساختن
دست آویز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لانه ساختن
تصویر لانه ساختن
ایجاد لانه کردن آشیانه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار